مليناي من و اميد

ني ني در هفته 17

سلام ني ني 16 هفته و 6 روزه ي من . يه خبر خيلي خوب دارم برات. امروز هفتمين سالگرد يكي شدن من و بابا اميده. اون روز كه پيمان عشقمونو بستيم هيچ وقت فكر نمي كردم درست 7 سال بعدش صداي قلب دومين بچمو مي شنوم. عزيزم امروز رفتم پيش خانوم دكتر و بعد معاينه هاي لازم صداي قبلتو واسم گذاشت. واييييييييي كه چقدر اون لحظه واسم شيرين و دوست داشتني بود. همين جور كه لبخند رو لبم بود صداي قلبتو ضبط كردم كه بابا اميد و آوينا هم گوش بدن. راستي چهار شنبه هفته پيش رفتم  سونو گرافي. بابا اميد سركار بود و نتونست بياد. خدا رو شكر همه چيز نرمال بود. مرسي كه اينقدر قوي و روبراه هستي. با خواهش زياد از دكتر بالاخره تونستم ببينمت. ...
20 مرداد 1392

ني ني در هفته 15

سلام عزيز دل مامان. خوش ميگذره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ديگه كم كم داري نمايان ميشي قربونت برم. شيكمم يكم بزرگتر شده . هر كس منو ميبينه ميفهمه كه تو وجود داري عسل مامان. هفته پيش سومين آزمايش ديابت بارداري رو انجام دادم. خدا رو شكر هيچ مشكلي نبود. مرسي كه واسم دعا كردي. ديگه اينكه وسطاي همين ماه اگه خدا بخواد من و بابايي ميريم سونوگرافي كه تو رو ببينيم.  من كه دارم واسه اون روز لحظه شماري مي كنم. بابا اميدم خيلي دوست داره تو رو ببينه. ايشالله كه سالم باشي و همه چيز نرمال باشه گل قشنگم. فقط خودتو خوب نشون بده كه بدونيم دخملي يا پسمل. آخه مي خوايم واست وسايل و لباس بخريم. البته براي ما فرقي نداره. اول از خداي مهربون مي...
5 مرداد 1392
1